- English
- فارسی
نگفتم من نگفتم من ؟!؟
تو را ای چشم یادت هست میگفتم
ببین آیات پاک مهربانی را
شقایق را تماشا کن
نظر بر آسمان افکن
فراموشت نگردد کهکشان راهشیری، خوشه پروین و پرواز کبوترها
نگفتم من نگاهت مهربان باشد
گره از ابروان بستهات وا کن، نهال دوستی بنشان
تو را ای گوش، یادت هست میگفتم، صدای آه میآید
نگفتم من سکوت مردمان را هم شنیدن، رسم زیبایست
تو را ای لب، نگفتم من سلامی کن
به لبخندی، گره از ابروان بستهای وا کن
کلام مهربانی را، تو احیا کن
نگفتم، بوسهای بر دستهای خستهای بنشان
نگفتم ای رگ گردن، خدایم را سلامی ده
تو را گردن، نگفتم زیر بار حرف ناحق، خم مشو هرگز
تو را ای شانه، من گفتم
که باید تکیهگاهی بر سری با گریههای نیمهشب باشی
تو را ای دست یادت هست میگفتم
شکسته بال قمری را دوایی نه
به آبی، تکه نانی، یاکریمی را پذیرا شو
تو نشکن، بازوان سبز و زیبای درخت و قامت گل را
تو را ای دل، نگفتم مهربانی کن
ببخشا، رحم کن، با مردمان زین پس مدارا کن
نگفتم عاشقی، رسم خوشایندیست، عاشق شو!
تو را گفتم، نگفتم، دلبری آیین خوبان است
نگفتم دل اگر بردی، نگاهش دار
امانتدار پاکی باش
نگفتم دل شکستن، کار خوبی نیست…
نویسنده:
کیوان شاهبداغی
اضافه کردن دیدگاه جدید