وبلاگ

آخر داستان چگونه است؟؟؟

من به مدرسه میرفتم تا درس بخوانم
تو به مدرسه میرفتی ، به تو گفته بودند باید دکتر شوی
او هم به مدرسه میرفت اما نمی دانست چرا

نگفتم من نگفتم من ؟!؟

تو را ای چشم یادت هست می‌گفتم
ببین آیات پاک مهربانی را
شقایق را تماشا کن
نظر بر آسمان افکن
فراموشت نگردد کهکشان راه‌شیری، خوشه پروین و پرواز کبوترها
نگفتم من نگاهت مهربان باشد
گره از ابروان بسته‌ات وا کن، نهال دوستی بنشان
تو را ای گوش، یادت هست می‌گفتم، صدای آه می‌آید
نگفتم من سکوت مردمان را هم شنیدن، رسم زیبای‌ست
تو را ای لب، نگفتم من سلامی کن

داستان کوتاه

ﺗﺤﻮﯾﻞ ﺩﺍﺭ ﺑﺎﻧﮏ ﺑﻮﺩﻡ !
ﯾﻪ ﺭﻭﺯ ﯾﻪ ﭘﺴﺮ ﺑﭽﻪ ﺍﯼ ﯾﻪ ﻗﺒﺾ ﺍﻭﺭﺩ ﺁﺧﺮﺍﯼ ﺳﺎﻋﺖ ﺑﺎﻧﮑﯽ ﺑﻮﺩ ، ﮐﻪ ﺍﯾﻨﻮ ﭘﺮﺩﺍﺧﺖ ﮐﻦ .
ﺑﻬﺶ ﮔﻔﺘﻢ ﭘﺴﺮ ﺟﺎﻥ ﻭﻗﺘﺶ ﮔﺬﺷﺘﻪ ﺳﺎﯾﺖ ﻫﺎﺭﻭ ﺑﺴﺘﯿﻢ ﻓﺮﺩﺍ ﺻﺒﺢ ﺑﯿﺎﺭ ﻣﻦ ﺏﺭﯾﺰﻡ !
ﮔﻔﺖ ﻣﯿﺪﻭﻧﯽ ﻣﻦ ﭘﺴﺮ ﮐﯿﻢ !
ﺑﺎﺑﺎﻣﻮ ﺑﯿﺎﺭﻡ ﻫﻢ ﻫﻤﯿﻨﻮ ﻣﯿﮕﯽ؟ !
ﮔﻔﺘﻢ ﭘﺴﺮ ﻫﺮ ﮐﯽ ﺑﺎﺷﯽ ! ﺳﺎﻋﺖ ﮐﺎﺭﯼ ﺑﺎﻧﮏ ﺗﻤﻮﻡ ﺷﺪﻩ ﻭ ﺳﺎﯾﺘﻮ ﺑﺴﺘﯿﻢ ﭘﺴﺮ ﺟﺎﻥ !

آرام زندگی کن

هيچ چيز در اين جهان چون آب، نرم و انعطاف پذير نيست.
با اين حال براي حل كردن آنچه سخت است، چيز ديگري ‌ياراي مقابله با آب را ندارد.
نرمي بر سختي غلبه مي كند و لطافت بر خشونت.
همه اين را مي دانند ولي كمتر كسي به آن عمل مي كند.
انسان، نرم و لطيف زاده مي شود و به هنگام مرگ خشك و سخت مي شود.
گياهان هنگامي كه سر از خاك بيرون مي آورند نرم و انعطاف پذيرند
و به هنگام مرگ خشك و شكننده.

فقر چیست ؟

فقر ، چیزی را " نداشتن " است
ولی آن چیز پول نیست
طلا و غذا نیست
...
فقر، گرسنگی نیست
فقر، عریانی هم نیست
فقر ،با سلاح "مذهب" ربودن مغزی است که فکر می کند
فقر، همان گرد و خاكی است كه بر كتابهای فروش نرفتۀ كتابفروشی می نشیند

فاطمه (س)

فاطمه زهرا (س) زني که در حجرهاي کوچک و خانهاي محقر، انسانهايي تربيت کرد که نورشان از بسيط خاک تا آن سوي افلاک و از عالم ملک تا آن سوي ملکوت اعلي ميدرخشد. صلوات و سلام خداوند تعالي بر اين حجره محقري که جلوهگاه نور عظمت الهي و پرورشگاه زبدگان اولاد آدم است.

یک شب آتش در نیستانی فتاد

یک شب آتش در نیستانی فتاد

 سوخت چون اشکی که بر جانی فتاد

 شعله تا سر گرم کار خویش شد

تو بخند :))

چرخ گردون چه بخندد چه نخندد تو بخند
مشکلی گر تو را راه بندد تو بخند
غصه ها فانی و باقی همه زنجیر به هم
گر دلت از ستم و غصه برنجد تو بخند

نوروزتان پیروز :)

بوی جان می آید اکنون از نفسهای بهار
دستهای پرگل اند این شاخه ها بهر نثار
با پیام دلکش "نوروزتان پیروز باد"
با سرود تازه "هر روزتان نوروز باد"
شهر سرشار است از لبخند، از گل، از امید
تا جهان باقیست این آیین جهان افروز باد
(فریدون مشیری)

زندگی ، گرمی دل های به هم پیوسته ست

دل من دیر زمانی ست که می پندارد:
« دوستی » نیز گلی ست
مثل نیلوفر و ناز ،
ساقه ترد ظریفی دارد
بی گمان سنگدل است آن که روا می دارد
جان این ساقه نازک را
-دانسته-
بیازارد!

صفحات

تحت نظارت وف ایرانی